جولیا رابرتز ۵۵ساله شد؛ برنده اسکار راز تولد خود را فاش کرد
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۰۵۱۹۷
جولیا رابرتز برنده اسکار میگوید که ۵۵ سال پیش هزینه تولد و صورتحساب بیمارستان والدینش را دو نفر از فعالان مدنی آمریکا پرداخت کردند؛ مارتین لوتر کینگ و کورتا اسکات.
به گزارش ایرنا، جولیا رابرتز میگوید که هزینه تولد او را این دو پرداخت کردهاند. او میگوید: «آنها به ما کمک کردند.»
اینترتینمنت ویکلی نوشت این واقعیت مبهم، اما در واقع شگفتانگیز در ماه سپتامبر زمانی که رابرتز به گفتگو با گیل کینگ مجری رادیو و تلویزیون و روزنامهنگار آمریکایی برای شبکههای A+E و HISTORYTalks در واشنگتن دی سی نشست، فاش شد و در روز ۲۸ اکتبر همزمان با سالروز تولد ۵۵ سالگی رابرتز، در توئیتی از سوی زارا رحیم مشاور استراتژیک سابق باراک اوباما این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زارا رحیم در توئیتی نوشت: امروز تولد جولیا رابرتز است! ۵۵ سال پیش MLK (مارتین لوتر کینگ) و کورتا اسکات کینگ پس از به دنیا آمدن او هزینه بیمارستان والدینش را پرداخت کردند. از زمانی که آن را خواندهام نمیتوانم به این موضوع فکر نکنم.
رابرتز در گفتگو با گیل کینگ گفت: خانواده کینگ (مارتین لوتر کینگ و کورتا) صورحساب بیمارستان من را پرداخت کردند.
اینترتینمت ویکلی مینویسد خانواده رابرتز، والتر و بتی لو با خانواده کینگ دوست بودند چرا که آنها یک مدرسه تئاتر در آتلانتا شامل کارگاه بازیگران و نویسنندگان را اداره میکردند.
این مدرسه در آن زمان اگر نگوییم تنها مدرسه که از معدود مدرسههایی بود که مایل به پذیرش فرزندان پادشاه بودند؛ بنابراین وقتی جولیا به دنیا آمد و خانوادهاش قادر به پرداخت صورتحساب بیمارستان نبودند، خانواده کینگ وارد عمل شدند. رابرتز میگوید: همگی آنها با هم دوست شدند و به ما کمک کردند تا از این گرفتاری خلاص شویم.
جولیا رابرتز یکی از پولسازترین بازیگران هالیوود بوده و برای نقشهای برجستهای که در فیلمهایی با ژانرهای مختلف داشته شهرت دارد. بسیاری از فیلمهای او بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در گیشه فروش داشته و نام شش فیلم او در میان پرفروشترین فیلمهای سالهای خود قرار گرفتهاند. فیلمهایش بیش از ۳.۸ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش داشتهاست.
او جوایز مختلفی از قبیل یک جایزه اسکار، یک جایزه فیلم بفتا و یک جایزه گلدن گلوب کسب کرده است.
رابرتز در ۱۹۸۹ میلادی و خیلی زود برای حضور در فیلم ماگنولیاهای فولادی توانست برای نخستین بار در کارنامه هنری اش نامزد دریافت جایزه اسکار و گلدن گلوب برای نقش مکمل زن شود.
اما چند سال زمان نیاز بود تا جولیای جوان با حضور در فیلم زن زیبا و در کنار ریچارد گرِی توجه جهانی را به خود جلب کند. برعکس پیشبینیها، او بیش از ریچارد گری که در آن سالها بسیار معروفتر از جولیا رابرتز بود، دیده شد.
این فیلم با فروش فوقالعاده ۴۶۳ میلیون دلار به منتقدین صنعت سینما ثابت کرد که جولیا میتواند در یک فیلم خیلی خوب از نظر هنری و در عین حال با فروش بالا نیز بدرخشد. در ۲۰۰۵ میلادی مجله پریمیر جولیا رابرتز را هفتمین بازیگر زن برتر نامید.
او برای این فیلم، دوباره نامزد جایزه اسکار شد و این بار در گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد. او یک سال بعد نیز با فیلم خوابیدن با دشمن یک بار دیگر فیلمی بسیار موفق از نظر تجاری را بر روی پرده سینما برد.
درخشش جولیا باعث شد تا اسپیلبرگ کارگردان مطرح هالیوود برای فیلم هوک از او دعوت به همکاری کند. جولیا خیلی زود تبدیل به یک چهره پولساز در صنعت هالیوود شد. او در همان سال با حضور در فیلم جوان مرگ یک بار دیگر گیشههای سراسر دنیا را از آن خود کرد.
شاید همین موفقیت در گیشه بود که جولیا را قانع کرد چیزی نزدیک به ۲ سال از پرده سینما دور باشد، تا این بار با انتخابهای جدیدی قدم به هالیوود بگذارد. در سالهای ۱۹۹۰، ۱۹۹۱، ۲۰۰۰، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی رابرتز در لیست ۵۰ زن زیبای مجله پیپل قرار گرفت.
او در فیلمهای موفقی از جمله خوابیدن با دشمن (۱۹۹۱)، هوک (۱۹۹۱)، پرونده پلیکان (۱۹۹۳)، عروسی بهترین دوست من (۱۹۹۷)، ناتینگ هیل (۱۹۹۹)، عروس فراری (۱۹۹۹)، ارین براکویچ (۲۰۰۰)، یازده یار اوشن (۲۰۰۱)، دوازده یار اوشن (۲۰۰۴)، جنگ چارلی ویلسون (۲۰۰۷)، روز والنتاین (۲۰۱۰)، بخور عبادت کن عشق بورز (۲۰۱۰)، آگوست: اوسیج کانتی (۲۰۱۳) و اعجوبه (۲۰۱۷) ایفای نقش کرده است.
رابرتز برای نقشآفرینی در فیلم تلویزیونی قلب طبیعی (۲۰۱۴) از شبکه اچبیاو نامزد دریافت جایزه امی ساعات پربیننده شد. او همچنین در مجموعه تریلر روانشناختی هومکامینگ (۲۰۱۸) از شبکه آمازون پرایم ویدئو حضور داشتهاست.
رابرتز در اکثریت دهه ۱۹۹۰ و همچنین نیمه اول دهه ۲۰۰۰ دریافتکننده بیشترین دستمزد در میان بازیگران زن جهان بود.
دستمزد او برای زن زیبا (۱۹۹۰) ۳۰۰ هزار دلار بود، در حالی که برای بازی در لبخند مونا لیزا (۲۰۰۳) دستمزد بیسابقه ۲۵ میلیون دلاری دریافت کرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: جولیا رابرتز جولیا رابرتز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۰۵۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه در ادامه میآید ماحصل همکلامی ما با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بود
سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمه
خدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدس
همرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیر
قبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدر
خیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی